-

تركيب جنسي جمعيت

كاهش زنان منجر به كاهش باروري و كاهش جمعيت ميشود

كاهش مردان منجر به كاهش فعاليت اقتصادي و افت توليد و ارائه خدمات مي شود

پس با توجه به وظايفي كه زنان و مردان هر جامعه اي مطابق با فرهنگ آن بر عهده دارند ، توزيع متعادل آنها در سطح آن جامعه كاملا ضروري و اجتناب ناپذير است

 




ادامه مطلب...
ارسال در تاريخ 24 / 8 / 1389برچسب:تركيب جنسي جمعيت, توسط رضا محمدی

يخنهشت (Boulder Clay)

 توده سنگها وصخره ها که در امتداد قسمت سفلاي يخ يخچال کشيده شده و وقتي که يخ آب مي شود، پشت سر نهاده مي شود معمولاً يک خاک رس خشن چينه چينه نشده اي است که مملو از سنگ بوده و ضخامت آن ممکن است چندين متر باشد
   منبع:
   فشارکي، پ.، فرهنگ جغرافيا، انتشارات اميرکبير، 1379
  

ارسال در تاريخ 21 / 8 / 1389برچسب:يخنهشت (Boulder Clay), توسط رضا محمدی

يخزايي (Calving)

 جدايي يک کوه يخ از جبهه يخچالي زماني که يخچال به دريا مي رسد يا جدائي قسمتي از يک يخکوه زماني که در آب شناور است
   منبع:
   فشارکي، پ.، فرهنگ جغرافيا، انتشارات اميرکبير، 1379
  

ارسال در تاريخ 21 / 8 / 1389برچسب:يخزايي (Calving), توسط رضا محمدی

يخچال (Glacier)

 توده يخي که تحت تأثير نيروي ثقل زمين از بالاي خط برف به آهستگي به پايين يک دره به طرف دريا حرکت مي کند آن بعلت فشار ناشي از عمق فوق العاده برف که نقطه انجماد را پايين مي آورد تشکيل مي شود
   منبع:
   فشارکي، پ.، فرهنگ جغرافيا، انتشارات اميرکبير، 1379
  
   

ارسال در تاريخ 21 / 8 / 1389برچسب:يخچال (Glacier), توسط رضا محمدی

هوازدگي (Weathering) 

 خرد شدگي و تجزيه سنگهاي پوسته زمين که در اثر مجاورت با هوا حاصل مي شود.
   منبع:
   فشارکي، پ.، فرهنگ جغرافيا، انتشارات اميرکبير، 1379
  

ارسال در تاريخ 21 / 8 / 1389برچسب:هوازدگي (Weathering), توسط رضا محمدی

هاله (Halo) 

  يک حلقه نور که وقتي ماه يا خورشيد از لابلاي بلورهاي يخ پوشش نازکي از ابر بلند ديده مي شود، دور آنها را احاطه مي کند.
   منبع:
   فشارکي، پ.، فرهنگ جغرافيا، انتشارات اميرکبير، 1379
  

ارسال در تاريخ 21 / 8 / 1389برچسب:هاله (Halo), توسط رضا محمدی

واحه (Oasis)

  ناحيه اي در وسط يک بيابان که بواسطه وجود آب حاصلخيز مي شود.
   منبع:
   فشارکي، پ.، فرهنگ جغرافيا، انتشارات اميرکبير، 1379
  

 

ارسال در تاريخ 21 / 8 / 1389برچسب:واحه (Oasis), توسط رضا محمدی

واچرخند (Anticyclone) 

 هسته فشار زياد که در آن فشار جو نسبت به نواحي مجاور زياد است
   منبع:
   فشارکي، پ.، فرهنگ جغرافيا، انتشارات اميرکبير، 1379
  

 

ارسال در تاريخ 21 / 8 / 1389برچسب:واچرخند (Anticyclone), توسط رضا محمدی

 نهشت (Deposition)

  رسوبگذاري مواد سختي که به وسيله بعضي عوامل طبيعي از قسمت دوري از پوسته حمل شده باشدمثلا رودخانه ها گل و ماسه ته نشين مي کنند بادها مقدار زيادي شن و گرد وغبار حمل مي کنند که وقتي متوقف شوند اين مواد ته نشين مي شوندو يا در روي زمين يا به داخل دريافرو مي ريزند
   منبع:
   فشارکي، پ.، فرهنگ جغرافيا، انتشارات اميرکبير، 1379
  

ارسال در تاريخ 21 / 8 / 1389برچسب:نهشت (Deposition), توسط رضا محمدی

نقطه شبنم (Dew Point)

  دمايي که در آن جو ، خنک شده ، با بخار آب اشباع مي گردد و به وسيله عمل انقباض بخار آب به صورت قطرات شبنم ته نشين مي شود
   منبع:
   فشارکي، پ.، فرهنگ جغرافيا، انتشارات اميرکبير، 1379
  

 

ارسال در تاريخ 21 / 8 / 1389برچسب:نقطه شبنم (Dew Point), توسط رضا محمدی

نقشه کاداسترال (Cadastral Map)

 نقشه بزرگ مقياسي که مالکيت فردي را نشان مي دهد.
   منبع:
   فشارکي، پ.، فرهنگ جغرافيا، انتشارات اميرکبير، 1379
  

 

ارسال در تاريخ 21 / 8 / 1389برچسب:نقشه کاداسترال (Cadastral Map), توسط رضا محمدی

 نقاط مبنا (Bench Mark)

 علامت مرجع جهت تعيين ارتفاعات در روي زمين:در نقشه برداري ، يک علامت مرجع با ارتفاع معين که در سنگ ، بتون ، يا ديگر مواد بادوام کنده شده يا نصب شده باشد و در تعيين ارتفاعات مورد استفاده قرار ميگيرد
   منبع:
   فشارکي، پ.، فرهنگ جغرافيا، انتشارات اميرکبير، 1379
  

 

ارسال در تاريخ 21 / 8 / 1389برچسب:نقاط مبنا (Bench Mark), توسط رضا محمدی

نصف النهار (Meridian)

  يک خط طول جغرافيايي يا نصف يکي از دواير عظيمه که از قطبين گذشته و استوا را در زاويه هاي قائمه قطع مي کند.
   منبع:
   فشارکي، پ.، فرهنگ جغرافيا، انتشارات اميرکبير، 1379
  

ارسال در تاريخ 21 / 8 / 1389برچسب:نصف النهار (Meridian), توسط رضا محمدی

نسيم دريا (Sea Breeze) 

حرکت روزانه هوا از دريا به خشکي، که ناشي از گرم شدن متفاوت آب و خشکي است.
   منبع:
   فشارکي، پ.، فرهنگ جغرافيا، انتشارات اميرکبير، 1379
  

ارسال در تاريخ 21 / 8 / 1389برچسب:نسيم دريا (Sea Breeze), توسط رضا محمدی

ناوديس (Syncline)

 چاله يا طاق معکوس يک چين در طبقات سنگ.
   منبع:
   فشارکي، پ.، فرهنگ جغرافيا، انتشارات اميرکبير، 1379
  

ارسال در تاريخ 21 / 8 / 1389برچسب:ناوديس (Syncline), توسط رضا محمدی

ميله ماسه اي خليج (Bay bar)

 يک ميله ماسه اي که از يک طرف خليج به طرف ديگر آن امتداد يافته اند و دو انتهاي آن به خشکي متصل باشد
   منبع:
   فشارکي، پ.، فرهنگ جغرافيا، انتشارات اميرکبير، 1379
  

ارسال در تاريخ 21 / 8 / 1389برچسب:ميله ماسه اي خليج (Bay bar), توسط رضا محمدی

مه قطب شمال (Arctic Smoke)

مه کم ضخامتي که عمدتاً در داخل مدخلهاي اقيانوس منجمد شمالي تشکيل مي شود و آن در زماني رخ مي دهد که هواي فوق العاده سرد خشکي به طرف درياي گرمتر رفته و باعث انقباض بخار آب مي شود
   منبع:
   فشارکي، پ.، فرهنگ جغرافيا، انتشارات اميرکبير، 1379
  

ارسال در تاريخ 21 / 8 / 1389برچسب:مه قطب شمال (Arctic Smoke), توسط رضا محمدی

 مه (Fog)

 توده اي متراکم از قطرات کوچک آب يا دود يا قطعات گرد و غبار در لايه هاي پايينتر جو
   منبع:
   فشارکي، پ.، فرهنگ جغرافيا، انتشارات اميرکبير، 1379
  

ارسال در تاريخ 21 / 8 / 1389برچسب:مه (Fog), توسط رضا محمدی

 مغاکي (Abyssal) 

 اين اصطلاح معمولا "متعلق به پايينترين اعماق اقيانوسها"ست عمق ناحيه مغاکي را بطور کلي از 4000 متر بيشتر فرض مي کنند اما حدود آن را به دقت نمي توان معين کرد
   منبع:
   فشارکي، پ.، فرهنگ جغرافيا، انتشارات اميرکبير، 1379
  

 

ارسال در تاريخ 21 / 8 / 1389برچسب:مغاکي (Abyssal), توسط رضا محمدی

مدار شمالگان (Arctic Circle) 

مدار يا خط عرض جغرافياي 66 درجه و 32 دقيقه شمالي ، که عموما در مدار 66 درجه و 30 دقيقه شمالي فرض شده است بعلت ميل محور زمين، خورشيد دراينجا يک روز از سال غروب نمي کند که حدود روز 21 ماه ژوئن (12 خردادماه) است که برابر اواسط زمستان نيمکره شمالي است درحدود 22 دسامبر (اول دي ماه) که برابر اواسط زمستان نيمکره شمالي است خورشيد طلوع نمي کند در داخل مدار قطبي قطب شمال، تعداد چنين روزهايي با نزديکي به قطب افزايش مي يابد
   منبع:
   فشارکي، پ.، فرهنگ جغرافيا، انتشارات اميرکبير، 1379

ارسال در تاريخ 21 / 8 / 1389برچسب:مدار شمالگان (Arctic Circle), توسط رضا محمدی

مدار جنوبگان (Antarctic Circle) 

  مدار يا خط عرض جغرافيايي 66 درجه و 32 دقيقه جنوبي ، که معمولا در 66 درجه و 30 دقيقه فرض شده است
   منبع:
   فشارکي، پ.، فرهنگ جغرافيا، انتشارات اميرکبير، 1379
  

 

ارسال در تاريخ 21 / 8 / 1389برچسب:مدار جنوبگان (Antarctic Circle), توسط رضا محمدی

مخروط بهمن (Avalanche Cone)

 توده مواد ته نشست شده در جايي که بهمن فروريخته است که شامل برف، يخ، سنگ يا صخره، و تمام اشياِء ديگري که بوسيله آن حمل شده اند مي شود
   منبع:
   فشارکي، پ.، فرهنگ جغرافيا، انتشارات اميرکبير، 1379
  

ارسال در تاريخ 21 / 8 / 1389برچسب:مخروط بهمن (Avalanche Cone), توسط رضا محمدی

 مخروط آتشفشاني (Ash Cone)

  تپه مخروطي يا کوه مخروطي که بوسيله فوران مواد از دهانه يک آتشفشان ساخته مي شود. دامنه هاي يک مخروط اخگر آتشفشاني وعمولا پرشيب تر از يک مخروط خاکستر آتشفشاني است ، زيرا که مواد آن درشت تر ، و در نتيجه زاويه قرار گيري مواد بزرگتر است.
   منبع:
   فشارکي، پ.، فرهنگ جغرافيا، انتشارات اميرکبير، 1379
  

ارسال در تاريخ 21 / 8 / 1389برچسب:مخروط آتشفشاني (Ash Cone), توسط رضا محمدی

مخروط آبرفتي (Alluvial cone)

 يک بادبزن آبرفتي که ته نشست واقع در آن عميق و سطح آن به طرز شيب داري مايل است اين امر ناشي از فرونشيني سريع و تبخير آب رود و در نتيجه رهاسازي تمامي بارسنگين آن است
   منبع:
   فشارکي، پ.، فرهنگ جغرافيا، انتشارات اميرکبير، 1379
  

ارسال در تاريخ 21 / 8 / 1389برچسب:, توسط رضا محمدی

محور زمين (Axis of Earth)

 خطي فرضي که قطب شمال و جنوب را از طريق مرکز زمين بهم وصل مي کند و در روي آن زمين در هر 24 ساعت يکبار به دور خود حرکت مي کند
   منبع:
   فشارکي، پ.، فرهنگ جغرافيا، انتشارات اميرکبير، 1379
  

ارسال در تاريخ 21 / 8 / 1389برچسب:محور زمين (Axis of Earth), توسط رضا محمدی

مجمع الجزاير (Archipelago)

 دريايي مملو از جزاير، يک دسته جزاير
   منبع:
   فشارکي، پ.، فرهنگ جغرافيا، انتشارات اميرکبير، 1379


  

ارسال در تاريخ 21 / 8 / 1389برچسب:مجمع الجزاير (Archipelago), توسط رضا محمدی

مثلث بندي هوايي (Aero Triangulation) 

   فرآيندي توسعه شبكه اي از مكانهايي افقي ويا عمودي ازروي گروهي از مكانهاي شناسايي شده كه با استفاده از اندازه گيريهاي مستقيم يا غير مستقيم واز روي عكسهاي هوايي ومحاسبات رياضياتي انجام مي شود.
   منبع:
   فشارکي، پ.، فرهنگ جغرافيا، انتشارات اميرکبير، 1379


  

ارسال در تاريخ 21 / 8 / 1389برچسب:مثلث بندي هوايي (Aero Triangulation), توسط رضا محمدی

گلفشان (Mud Volcano)

 تپه کوچک گلي و گاهي مخروطي شکل با يک دهانه در سر مخروط که بوسيله آب گرم در حال خروج از زمين که با مواد سنگي ريز مخلوط شده، در يک ناحيه آتشفشاني تشکيل مي شود.
   منبع:
   فشارکي، پ.، فرهنگ جغرافيا، انتشارات اميرکبير، 1379
  

ارسال در تاريخ 21 / 8 / 1389برچسب:گلفشان (Mud Volcano), توسط رضا محمدی

گل کبود (Blue Mud)

   رسوبي دريايي محتوي مواد آلي زياد در حال تخريب و همچنين سولفيد آهن منقسم به قطعات ريز. ماده ثانويه به آن رنگ مشخصه آبي تيره يا خاکستري مايل به ارغواني مي دهد.
   منبع:
   فشارکي، پ.، فرهنگ جغرافيا، انتشارات اميرکبير، 1379
  

ارسال در تاريخ 21 / 8 / 1389برچسب:گل کبود (Blue Mud), توسط رضا محمدی

گسل افقي (Tear Fault)

گسلي که در آن حرکت سنگها عمدتاً افقي است تا عمودي.
   منبع:
   فشارکي، پ.، فرهنگ جغرافيا، انتشارات اميرکبير، 1379
  

ارسال در تاريخ 21 / 8 / 1389برچسب:گسل افقي (Tear Fault), توسط رضا محمدی

گسل ، شکست زمين (Fault)

  شکافي در پوسته زمين که در امتداد آن حرکت صورت گرفته بنابراين جايي که طبقه زمين مربوط با هم متناسب نيست اگر چه حرکت کم و بيش عمودي است يک گسل ممکن است در هر جهتي صورت گيرد که شامل جهت افقي مي شود
   منبع:
   فشارکي، پ.، فرهنگ جغرافيا، انتشارات اميرکبير، 1379
  

ارسال در تاريخ 21 / 8 / 1389برچسب:گسل , شکست زمين (Fault), توسط رضا محمدی

گردباد (Whirlwind) 

ستون کوچکي از هوا که به سرعت به دور يک محور عمودي يا به دور محوري که کمي مايل است مي چرخد و داراي يک ناحيه فشار هواي کم در مرکز خود مي باشد.
   منبع:
   فشارکي، پ.، فرهنگ جغرافيا، انتشارات اميرکبير، 1379
  

ارسال در تاريخ 21 / 8 / 1389برچسب:گردباد (Whirlwind), توسط رضا محمدی

گرداب (Whirlpool)

 يک گرداب کوچک دايره اي شکل در دريا يا رودخانه اي که از شکل کانال مربوط، يا بوسيله برخورد دو جريان، يا به علل مشابه ايجاد مي شود.
   منبع:
   فشارکي، پ.، فرهنگ جغرافيا، انتشارات اميرکبير، 1379
  

 

ارسال در تاريخ 21 / 8 / 1389برچسب:گرداب (Whirlpool), توسط رضا محمدی

گرد و غبار (Dust) 

ماده سخت مرکب از تکه هاي ريز ، کوچکتر از تکه هاي شن ، که هر جا در جو به وجود مي آيد غالبا مسافت بسيار زيادي بوسيله باد حمل مي شود ودائما در سطح زمين ته نشين مي شود
   منبع:
   فشارکي، پ.، فرهنگ جغرافيا، انتشارات اميرکبير، 1379
  

ارسال در تاريخ 21 / 8 / 1389برچسب:, توسط رضا محمدی

گرانيت (Granite)

 يک سنگ آذرين دروني درشت دانه که همواره حاوي کوارتز و فلدسپات وهمچنين ساير مواد معدني است.
   منبع:
   فشارکي، پ.، فرهنگ جغرافيا، انتشارات اميرکبير، 1379
  

 

ارسال در تاريخ 21 / 8 / 1389برچسب:گرانيت (Granite), توسط رضا محمدی

  گذرگاه افقي (Adit)

 گذرگاهي که به طور افقي به داخل دامنه تپه اي هدايت شده و اين امر به منظور استخراج يک ماده معدني مانند زغال انجام گرفته است
   منبع:
   فشارکي، پ.، فرهنگ جغرافيا، انتشارات اميرکبير، 1379
  

ارسال در تاريخ 21 / 8 / 1389برچسب:گذرگاه افقي (Adit), توسط رضا محمدی

قنات (Qanat)

در ايران، يک مجراي زيرزميني که آب آبياري را از کوهها به نواحي خشکتر واقع در پايين آن حمل مي کند. در فواصل فيمابين، دهانهايي گرد شبيه به دهانه هاي کوچک آتشفشان دارد
   منبع:
   فشارکي، پ.، فرهنگ جغرافيا، انتشارات اميرکبير، 1379
  

ارسال در تاريخ 21 / 8 / 1389برچسب:قنات (Qanat), توسط رضا محمدی

قطعه گدازه (Block Lava)

  قطعه گدازه ، گدازه قالبي:ورقه اي از گدازه آتشفشاني که سرد شده است بطوري که سطح آن را توده اي مرکب از قطعات ريز وخشن تشکيل مي شود
   منبع:
   فشارکي، پ.، فرهنگ جغرافيا، انتشارات اميرکبير، 1379
  
   

ارسال در تاريخ 21 / 8 / 1389برچسب:قطعه گدازه (Block Lava), توسط رضا محمدی

 قاره (Continent) 

 يکي از توده هاي خشکي بزرگتر و غير منقطع که سطح زمين به آن تقسيم مي شود اروپا، آسيا، آمريکاي شمالي و آمريکاي جنوبي، استراليا و قاره قطب جنوب
   منبع:
   فشارکي، پ.، فرهنگ جغرافيا، انتشارات اميرکبير، 1379
  

ارسال در تاريخ 21 / 8 / 1389برچسب:قاره (Continent), توسط رضا محمدی

فشار نگاشت (Barogram)

  ثبت مداوم فشار جوي که به وسيله فشار نگار صورت مي گيرد
   منبع:
   فشارکي، پ.، فرهنگ جغرافيا، انتشارات اميرکبير، 1379

ارسال در تاريخ 21 / 8 / 1389برچسب:فشار نگاشت (Barogram), توسط رضا محمدی

فشار سنج (Barometer)

   بارومتر:اسبابي که براي اندازه گيري فشار جوي بکار برده مي شود. ساده ترين شکل آن ، فشار سنج جيوه اي است
   منبع:
   فشارکي، پ.، فرهنگ جغرافيا، انتشارات اميرکبير، 1379

 

ارسال در تاريخ 21 / 8 / 1389برچسب:فشار سنج (Barometer), توسط رضا محمدی

فشار جوي (Atmospheric Pressure)

فشار وارده بر هر نقطه در اثر وزن ستون هواي بالاي آن نقطه در سطح زمين (سطح دريا) اين فشار برابر (14.7 Ib) درهر اينچ مربع يا 1033 گرم در هر سانتيمتر مربع است
   منبع:
   فشارکي، پ.، فرهنگ جغرافيا، انتشارات اميرکبير، 1379
  

ارسال در تاريخ 21 / 8 / 1389برچسب:فشار جوي (Atmospheric Pressure), توسط رضا محمدی

فروسايي (Degradation) 

فرآيندي که تمايل دارد سطح زمين را سايش دهد معمولا به يک رودخانه اطلاق مي شود و متضمن عميق کردن دره رودخانه بوسيله رودخانه موردنظر است
   منبع:
   فشارکي، پ.، فرهنگ جغرافيا، انتشارات اميرکبير، 1379
  

 

ارسال در تاريخ 21 / 8 / 1389برچسب:فروسايي (Degradation), توسط رضا محمدی

فرسايش (Erosion)

  سايش زمين بوسيله عوامل طبيعي مختلف: خورشيد، باد، باران، يخبندان، آبهاي جاري، يخ متحرک و دريا، حرارت خورشيد باعث مي شود که سنگها منبسط شوند ترک بردارند و بشکنند باد قطعات سست جدا از هم را حمل کرده و همراه با شن به سايش سنگها کمک مي کند باران خاک را سست کرده و نقل مکان مي دهد
   منبع:
   فشارکي، پ.، فرهنگ جغرافيا، انتشارات اميرکبير، 1379

ارسال در تاريخ 21 / 8 / 1389برچسب:فرسايش (Erosion), توسط رضا محمدی

فرساب (Ablation) 

 فرآيند حمل يا جابجايي مواد، امروزه در معناي محدودتر به از بين رفتن يخ کنار يخچال گفته مي شود که بيشتر از طريق ذوب سطحي و تبخير و يخزايي يخکوهها صورت مي گيرد
   منبع:
   فشارکي، پ.، فرهنگ جغرافيا، انتشارات اميرکبير، 1379
  

ارسال در تاريخ 21 / 8 / 1389برچسب:فرساب (Ablation), توسط رضا محمدی

فجر شمالي (Aurora Borealis) 

پديده نور ملاحظه شده در نيمکره شمالي به هنگام شب عودتا در عرضهاي جغرافيايي بالاتر فجر شامل تخليه الکتريکي مي شود و وقتي که در عرضهاي جنوبي تر تا حد انگلستان ملاحظه مي شود هميشه با يک طوفان مغناطيسي همراه است
   منبع:
   فشارکي، پ.، فرهنگ جغرافيا، انتشارات اميرکبير، 1379
  

ارسال در تاريخ 21 / 8 / 1389برچسب:فجر شمالي (Aurora Borealis), توسط رضا محمدی

فجر جنوبي (Aurora Australis) 

  پديده نور ملاحظه شده در نيمکره جنوبي مشابه با فجر شمالي نيمکره شمالي که بيش از همه جا در عرضهاي جغرافيايي بالاتر از حدود 65 درجه جنوبي قابل رويت است به مانند فجرشمالي در يونسفر صورت مي گيرد
   منبع:
   فشارکي، پ.، فرهنگ جغرافيا، انتشارات اميرکبير، 1379
  

ارسال در تاريخ 21 / 8 / 1389برچسب:فجر جنوبي (Aurora Australis), توسط رضا محمدی

غار (Cave)

   يک حفره يا فضاي ميان تهي زيرزميني در سطح پوسته جامد که از سطح زمين ميتوان داخل آن شد
   منبع:
   فشارکي، پ.، فرهنگ جغرافيا، انتشارات اميرکبير، 1379
  

ارسال در تاريخ 21 / 8 / 1389برچسب:غار (Cave), توسط رضا محمدی

عصر برونز (Bronze Age)

دوره اي که بشر لوازم و اسلحه خود را از برونز ساخت که آلياژي است از مس و قلع
   منبع:
   فشارکي، پ.، فرهنگ جغرافيا، انتشارات اميرکبير، 1379
  

 

ارسال در تاريخ 21 / 8 / 1389برچسب:عصر برونز (Bronze Age), توسط رضا محمدی

عرض جغرافيايي (Latitude)

فاصله زاويه اي يک نقطه در روي سطح زمين در شمال يا جنوب خط استوا که از مرکز زمين اندازه گيري مي شود
   منبع:
   فشارکي، پ.، فرهنگ جغرافيا، انتشارات اميرکبير، 1379
  

 

ارسال در تاريخ 21 / 8 / 1389برچسب:عرض جغرافيايي (Latitude), توسط رضا محمدی