باد را به جز در نواحي كوهستاني كه در اثر ناهمواري از پايين به بالا يا بر عكس مي وزد مي توان جابجايي افقي هوا دانست. در سطح زمين كه انواع خاكها و آبها و جنگلها و كشت زارها و صحراها و ديگر پديده هاي طبيعي و انساني آن را پوشانده و هر يك از اين اينها در مقابل تابش آفتاب عكس العمل خاصي از خود نشان مي دهند و اين عكس العمل خاص به اختلاف گرما و فشار هوا منجر مي شود زمينه هاي مساعد براي به حركت آمدن هوا و به عبارت ديگر به وجود آمدن باد فراوان است ( اصلاح عرباني، 1380، ص 112 ).
جريان هوا:
جريان هوا مانند جريان آب صفحه اي يا متلاطم است. در حالت صفحه اي به صورت رشته هاي موازي با سطح زمين عمل مي كند. از سرعت خاصي به بعد جريان هوا منقلب مي شود و رشته ها، گردبادهائي ايجاد مي كنند كه محور آنها در تمام جهات كشيده شده است. چون سرعت حد آن زياد است ( يك متر بر ثانيه )، بنابراين، تمام بادهاي فعال داراي ويژگي گردبادي هستند. علاوه بر تلاطم ناشي از سرعت، بايد به دخالت عوامل مختلف ديگر نيز توجه شود. مثلاً گرم شدن هوا در مجاور زمين بر اثر هدايت حرارتي، تغييرات عمودي، حرارت را به دنبال دارد و منشاء پيدايش گردباد حرارتي است. شدت اين حركات صعودي بر حسب ميزان تابش آفتاب و طبيعت و رنگ سطوح گرم شده تغيير مي كند. از طرف ديگر، موانعي كه ناهمواري يا گياه در برابر جريان هوا ايجاد مي كند، حركات ايستائي از منشاء ديناميك بوجود مي آورند.
چون تنها بادهاي نيرومند فعاليت سايشي دارند، لذا سرعت باد بيش از فراواني آن اهميت دارد. نقش بادهاي مسلط از نقش بادهاي طوفاني فرعي تر كه در جهات مختلف مي وزند كمتر است. مثلاً در صحرا، بادهائي كه در حاشيه شمالي، مراكز فشار كم را همراهي مي كنند و تند بادهاي ناشي از طوفان هاي آغاز دوره باراني در حواشي جنوبي، از بادهاي منظم و معتدل آليزه موثرتر مي باشند.
بنابراين سرعت باد بخصوص در طبقات هواي مجاور زمين نقش مورفوديناميك مهمي بعهده دارد، پيچيده تر است. عموماً سرعت در جهت ارتفاع سريعاً افزايش مي يابد. در جريان هاي صفحه اي كه باد چيزي همراه خود حمل نمي كند، اين افزايش نسبي است. غالباً اگر جريان متلاطم باشد، افزايش سرعت به صورت لگاريتمي تغيير مي كند. به هر ترتيب لايه هواي راكدي كه در قسمت زيرين وجود دارد كه ضخامت آن به سرعت هوا و بي نظمي هاي سطح زمين بستگي دارد. پارامتر ناهمواري، با ميانگين دانه هاي پراكنده بر سطح زمين و ارتفاع نباتات افزايش مي يابد. اما تراكم اين موانع، آن را به شدت تعديل مي كند ( روژه كك، 1386، ص 184 ).
فعاليت باد
فعاليت باد، پي آمد نيروي آن است، همانند آبهاي جاري، در گردبادها قسمت زيادي از اين نيرو در برخورد با زمين به مصرف گرما و مالش مي رسد. بقيه آن در حمل ماسه بكار گرفته مي شود كه بر حسب مورد، با برداشت يا تراكم همراه است.
1- حمل و نقل بادي
باد عامل بسيار مؤثر در حمل و نقل ماسه ها و گرد و خاكهاي معدني و آلي و احتمالاً برف است. هر چند به علت رقت هوا توانائي آن محدود به عناصر ريزدانه است، اما مقدار معتنابهي از مواد را جابه جا مي كند.
2- برداشت و رسوبگذاري
در يك رژيم پايدار، بتدريج بين جريان نسبي هوا و ماسه تعادلي برقرار مي شود، هر نوع تغيير در سرعت باد، خواه در برداشت اگر جريان سريع تر شود و خواه بر عكس در زمينه رسوبگذاري، تعادل را برهم مي زند.
بر حسب كيفيت سنگهايي كه در معرض باد قرار دارند، برداشت به صورت رفت و روب بادي يا خراشيدگي انجام مي شود. در سازندهاي سست، رفت و روب از برداشت دانه دانه اجزاء و به وسيله باد حاصل مي شود. اين پديده بويژه سطوح عريان و خشك را مورد هجوم قرار ميدهد.
پديده خراشيدگي عملي مكانيكي است كه وسيله بادهاي شديد مملو از عناصر ساينده حاصل مي شود. معمولاض اين عناصر از ماسه هاي كواتزي تشكيل شده اند. اما چنين به نظر مي رسد كه بلورهاي بسيار سخت يخ نيز اين نقش را در نواحي قطبي بازي مي كنند. خراشيدگي در سنگهاي دانه ريز بسيار فشرده، به صورتي جزئي اما مشخص ظاهر مي شود. صاف و صيقلي شدن ناشي از اين پديده سطوح لغزنده و براقي بوجود مي آورد كه درتماس با دست حالت ليز روغني دارد. به اين ترتيب در بيابان قلوه سنگهائئ با سطوح كوچك و رئس سائيده مي سازد كه گاهي به شكل هرم يا منشور سه وجهي است و دراي كنتر ناميده مي شوند. اگر كاني ها مقاومت متفاوتي داشته باشند، خراشيدگي، اشكال كندوئي و حفره دار يا كنده كاري شده اي بوجود مي آورد. طوفان نيرومند ماسه اي كه بر اثر تمركز در شكاف هاي تنگ شتاب بيشتري مي يابد، سبب گسترش شيارها و آبشخورها مي شود. هنگامي كه جهت بادها بر جهت شكاف هاي بزرگ منطبق باشد، آنها را به صورت شيارهاي طولاني و حتي دالان هاي حقيقي موازي توسعه مي دهند ( روژه كك، 1386، ص 186 ).
اشكال ناهمواريهاي بادي
اشكال بر حسب حالت كاوشي و يا تراكمي فرسايش بادي از اختلاف و تنوع فراواني برخوردار هستند.
ساده ترين و درعين حال فراوانترين چهره كاوشي باد دشتهاي ريگي يا رگها هستند كه تقريباً در همه بيابانهاي دنيا وجود دارند. اين دشتها بر سطح ميانابهاي هموار و وسيع در حد فاصل خشك رودها قرار دارند. ريگهاي تشكيل دهنده آن به علت اكسيداسيون غالباً لعاب براق و تيره رنگي دارند.
هنگامي قدرت طوفانها افزايش يافته و باد مجهز به ذرات سخت سيليسي باشد از طريق سايش نمونه هاي حاصل كاوشي به وجود مي آورند. در بيابانهايي كه از رسوبهاي زمين شناسي تخريبي انباشته شده باشند و يا طغيانها، پوششي از رسوبهاي تخريبي حداقل در قسمتي از آنها به وجود آورده باشد، امكان پيدايش اين اشكال كاوشي وجود دارد طوفانهاي مجهز به ماسه هاي سخت بر اثر ضربات متوالي به تدريج شيارهايي بر سطح اين نوع دشتهاي بياباني به وجود آورده و از بقاياي رسوبهاي دشت تپه هاي برجسته اي به جاي مي گذارد كه اصطلاح رايج درباره آنها ياردانگ است. اين اصطلاح منشاء تركي مغولي دارد. حداكثر چند متر ارتفاع دارند و برش طولي آنها نامتقارن است و در جهت باد كشيده شده اند.
بر سطح دشتهاي هموار ريگي ماسه به صورت پيكرا ( برخان ) ظاهر مي شود. اين تپه ها هلالي شكل اند و كم و بيش متحرك مي باشند. انتهاي هلال به صورت رويا در جهت بادهاي مواد آن كشيده شده اند. نيمرخ عرضي برخان قوسي شكل و متقارن است. در حالي كه نيمرخ طولي آن در امتداد باد كلاً نامتقارن مي باشد. دامنه رو به باد شيب يكنواخت و ملايمي دارد. اما دامنه پشت به باد پرتگاه مشخصي دارد كه بين دو بازوي برخان قرار دارد ( فرج الله محمودي، 1367، ص 88 ).
انواع برخان
1- برخان طولي 2- برخان عرضي 3- برخان سيف يا شمشير 4- برخان مسيله W
اشكال بادي در قلمرو هاي سرد عرض هاي بالا
يكي از فراينده اي مؤثر، در اين مناطق فعاليت باد است. بادها ممكن است منشاءهاي متفاوتي داشته باشند. يكي از مهمترين آنها بادي است كه منشاء قطبي دارد و به صورت نزولي ( كاتاباتيك ) از گنبدهاي يخي سرازير مي شود. با مهم ديگر مربوط به مراكز كم فشار عرضهاي مياني است كه غالباً به قلمرو قطبي نفوذ مي كند. اين بادها شديد و فراوانند و در حاشيه ساحلي با حمل بلورهاي سخت برف و ساير كاني هاي معدني ريز دانه در فضاهاي بدون يخ عمل خراشيدن ( كورازيون ) و رفت و روب بادي را انجام مي دهند و تراكم اين ذرات را نيز به دنبال دارند.
با توجه به اينكه جريان آبها فقط در اثناي فصل بسيار كوتاه و ملايم تابستاني فعال است. لذا در ساير فصول به صورت بيابان بي آبي ظاهر شده و امكان فعاليت باد فراهم مي شود. طبق معمول رسوبهاي ريزدانه به وسيله باد از محل خارج شده و سطح زمين از دانه هاي درشت پوشيده مي شود. حاصل دخالت باد پيدايش پهنه هايي است كه شباهت زيادي به دشتهاي ريگي در بيابان گرم دارند. همانند بيابان ها گرم، سنگريزه هايي با سطوح كوچك صيقلي حاصل از فرسايش باد وجود دارد. در اين جلگه ها به طور محلي تپه هاي ماسه بادي نيز به چشم مي خورند. چون حداكثر بارشها به صورت برف است، بنابراين در اثناي بادهاي شديد ذرات برف همانند ماسه جابجا شده و در شرايط مناسب مجدداً به زمين فرو مي افتند. حاصل دخالت اين طوفانها تراكم لايه هايي است كه به طور متناوب از ماسه و برف و ليمون تشكيل شده اند كه آنها اصطلاحاً پوششهاي نيواو- اِاولين مي نامند.
اشكال بادي در قلمرو مجاور يخچالي
در قلمرو هاي مجاور يخچالي اشكال حاصل از فرسايش بسته به شرايط محلي از اهميت خاصي برخوردار مي باشند. عوارض حاصل از فرسايش بادي مشابهت زيادي با اشكال مجاور كلاهكهاي بزرگ يخچالي دارند. رخنمون عريان سنگهاي سخت تحت تاثير سايش بادي غالباً به صورت شيارها و برجستگيهاي حد فاصل آنها ظاهر شده اند. همانند نواحي بياباني دشتهاي ريگي پوشيده از قلوه سنگهاي صيقلي و غالباً تراش خورده وجود دارند كه بر اثر روفت و روب بادي حاصل شده اند. اثر تراكمي فرسايش بادي به صورت تپه هاي پراكنده ماسه اي و يا برفي- ماسه اي نسبتاً فراوانند.
از مشخصترين اشكال تراكمي فرسايش بادي وجود پوششي از خاك لس بر سطح بخشي از ناهمواريها مي باشد. به احتمال زياد اين خاكهاي لسي حاصل گرد و خاكهاي ليموني بياباني سرد مي باشند كه به تدريج در پاي نباتات استپي نواحي مجاور يخچالي بر روي هم متراكم شده اند.
اشكال بادي در قلمرو كم آب
با توجه به فعاليتهاي متنوع آبهاي جاري، دخالت باد در شكل زائي در درجه دوم اهميت در اين قلمرو است. اما نبايد تاثير آن آن را كم ارزش دانست. زيرا در اين قلمرو مساعدترين شرايط براي توسعه فرسايش بادي وجود دارد. اصولاً باد در چنين محيط هايي فراوان است، اما با توجه به شرايط محلي هميشه كارساز نيست. هر چند نواحي كم آب قلمرو تسلط بادهاي آليزه مي باشد، معهذا، انعكاس تشديد حرارت روزانه و مخصوصاً عبور توده هاي هواي ناپايدار و آشفتگيهاي جوي از اهميت بيشتري برخوردارند. اين بادها مي توانند توفانهاي ماسه اي قابل توجهي ايجاد كنند. فراواني رسوبهاي ريزدانه مانند ماسه و رس و ليمون و ... و عريان بودن زمين شرايط بسيار مناسبي براي دخالت باد فراهم مي آورند.
باد قادر است اين مواد ريزدانه را تا فواصل بسيار دور جابجا كند. در اثناي جابه جايي خود دانه ها بر اثر برخورد با يكديگر به شدت ساييده مي شوند. علاوه بر آن عوارض مسير خود را به اشكال گونه گون تحت تاثير قرار مي دهند. اين دخالتها بويژه در سنگهاي پيوسته به صورت صيقل و مخطط نمودن و ايجاد سطوح سايشي كوچك و پيدايش حفره هاي متعدد و ... ظاهر مي شوند. فعاليت تراكمي باد به علت ايجاد اشكال متنوع و غالباً قابل توجه در وسعتهاي زياد كاملاً شناخته شده است.
اشكال بادي در قلمرو مناطق خشك
از ديگر خصوصيات مناطق خشك، وزيدن باد زياد در آنجاهاست. اين بادها يا محلي است و يا از مناطق ديگر منشاء گرفته به آنجا مي وزد. برخي از اين بادها خنك و نشاط آور است، ولي بعضي ديگر مخوف و حامل گرماي شديد و گرد و غبار زياد كه علاوه بر آنكه هوا را آلوده مي كند، بر خشكي منطقه هم مي افزايد و اثر باران را محو مي كند و يا مانع از باريدن هوا مي گردد ( پرويز كردواني، 1385، ص 9 ).
باد يكي از مظاهر مهم اقليم در نواحي بياباني است. در اين نواحي زمين ها غالباً عريانند و بنابراين باد از شرايط مناسبي براي فعاليتهاي ماشين برخوردار است. از آن جمله مي توان بر پديده هاي روفت و روب ( دفلاسيون) تراكم ذرات ماسه و حتي حفر زمين در سنگهاي پيوسته اشاره نمود.
بادها در دشتهاي بياباني و نيمه بياباني از عوامل فعال فرسايش محسوب مي شوند. بنابراين در فاصله بارندگيها كه فعاليت طغيانها متوقف شده و خشكي نسبي افزايش مي يابد، باد چهره اشكال رودخانه اي را دستكاري مي نمايد. در اين شرايط دانه هاي ريز به وسيله بادها از محل خارج شده و مواد درشت دانه در سطح متمركز مي شوند. نهايتاً اين دخالت سبب پيدايش دشتهاي ريگي آبرفتي مي شوند. تراكم قطعات درشت دانه ريگها و پيدايش سنگ فرشهاي بياباني نشاط تسلط خشكي و كاهش فوق العاده طغيانهاي سيلابي است.
درياچه هاي ناشي از عمل باد
باد نيز مانند ساير عوامل فرسايش از راههاي مختلف چاله هائي ايجاد مي كند كه در صورت وجود شرايط لازم، به درياچه تبديل مي شود.
دفلاسيون زمينهاي سست و ريزدانه را حفركرده و مواد آن را به مناطق ديگر مي برد. نمونه هايي از اين قبيل چاله ها كه به درياچه تبديل شده است در نواحي مختلف از جمله در فلاتهاي مرتفع تكزاس وجود دارد. گوديهاي مابين تلماسه هاي بادي نيز چاله هائي است كه با عمل ساختماني باد ايجاد شده و بيشتر در فاصله ميان تپه هاي طولي ديده مي شود. با تجمع ماسه هاي بادي در دره يك رود يك حوضه نيز درياچه هاي سدي تشكيل مي شود ( جمشيد جداري عيوضي،1381، ص 113) .
باد در گيلان
در استان گيلان به علت مجاورت دريا و خشكي از طرفي همجواري جلگه هاي ساحلي و كوهستانها از طرف ديگر توام با مزارع سرسبز و جنگلهاي انبوه زمينه هاي لازم براي حركت هوا و باد هميشه فراهم است. از اين گذشته استان گيلان مانند ديگر مناطق كشور ما همواره در معرض توده ها و جريانهاي هواي قاره اي قرار دارد كه به نوبه خود خصائص اقليمي آن را به وجود مي آورد.
از اين رو بادهاي استان گيلان را بايستي تحت دو عنوان متمايز عمومي و محلي مورد بررسي قرار داد.
1- باد هاي عمومي
منظور از بادهاي عمومي جريانهاي هوائي است كه در نتيجه جريانات كلي هواي مجاور زمين از مراكز دوردست سرچشمه گرفته و رو به مراكز دور دست ديگري مي وزند و در بعضي فصول سال از استان گيلان هم عبور كرده اقاليم آن را تحت تاثير قرار مي دهند. اين نوع بادها ممكن است تا چند كيلومتر بالاتر از سطح زمين وجود داشته باشند و حتي ممكن است وزش آنها در سطح زمين تا حدي نامحسوس باشد. استان گيلان گوشه بسيار كوچكي از منطقه وزش اين بادها را اشغال كرده و بنابراين بحث پيرامون آنها ضرورتي ندارد و فقط در بيان آب و هواي ايران از آنها ياد مي شود. در اين جا كافي است گفته شود كه از ميان عوامل خارجي هسته هاي سيكلوني ( كم فشار ) ايسلند و مديترانه و آسياي جنوب غربي و آنتي سيكلوني ( پرفشار ) سيبري بيشتر از هر پديده جوي ديگر در شكل دادن به آب و هواي استان گيلان مؤثرند آن هم به اين صورت كه در زمستان آنتي سيكلون سيبري و مناطق كم فشار آسياي جنوب غربي و دنباله هاي آن در روي فلات ايران عوامل سرنوشت ساز در شكل دادن به آب و هواي ايران و از جمله استان گيلان بشمار مي روند.
2- باد هاي محلي
باد هاي محلي باد هايي هستند كه در اثر اختلاف گرما و فشار در مسافتهاي نسبتاً كم به وجود مي آيند و در استان گيلان شرايط براي تشكيل اين قبيل بادها كاملاً آماده است از جمله اين كه هنگام روز هواي مجاور سرزمينهاي ساحلي گيلان سريع تر از هواي روي دريا گرم مي شود ( علت اين امر آن است كه زمين قسمت عمده اي از گرماي خورشيد را به هوا منعكس مي كند در حالي كه آب بيشتر آن را جذب مي نمايد ) و اين امر منجر به پيدايش هسته هاي كم وسعت فشار كم در روي زمين و مراكز فشار نسبتاً زياد در روي دريا مي شود. در نتيجه هواي گرم مجاور خشكيها ميل به بالا رفتن پيدا مي كند و هواي سنگين تر و پرفشارتر مجاور آب سعي مي كند كه جاي آن را بگيرد و اين امر نسيم دريائي را كه در روز در همه جاي استان از دريا به سمت خشكي مي وزد بوجود مي آورد و گاهي تا 40 كيلومتر به داخل خشكي نفوذ مي كند. شب هنگام حالتي بر عكس روز بروز مي كند و در نتيجه حركتي از هوا از خشكي به دريا بروز مي كند. به اين ترتيب يكي از بادهاي محلي كه در هر نقطه اي نام خاصي ممكن است داشته باشد ايجاد مي شد. جالب اين است كه ماهيگيران استان از قرنها پيش پي به راز اين بادها برده و نسيم خشكي در شبها در دريا پيش رفته به صيد مي پردازند و در ساعات اول روز همراه نسيم دريا با صيد خود به خشكي بر مي گردند.
در كوهستانهاي استان زمينه براي تشكيل بادهاي محلي بسيار مساعد است. در روز كه ارتفاعات استان از شدت آفتاب زود گرم مي شود و هوا به بالا سرايت مي كند، هواي دره ها از دامنه ها بالا رفته جاي هواي گرم شده را مي گيرد و شب هنگام كه هواي ارتفاعات زودتر از دره هاي نسبتاً محفوظ سرد مي شود جريانهائي در جهت معكوس يعني از قله ها به دره ها راه پيدا مي كند. در بعضي دامنه هاي رو به شمال استان اين گونه بادهاي كوهستاني كه به طرف جلگه ها مي ورزد خاصيت باد فوهن پيدا كرده و با گرم شدن ناگهاني هوا همراه مي باشد كه از نظر كشاورزي زيان آور است و اغلب آتش سوزيهائي به دنبال دارد. اين نوع باد در زماني مشاهده مي گردد كه يك زبانه فشار زياد در روي فلات ايران و يك هسته فشار كم در روي درياي خزر به صورت هم زمان وجود پيدا كند. در چنين حالتي به علت اختلاف شديد فشار هوا در دامنه هاي جنوبي و شمالي البرز هواي سنگين فلاتي از لابلاي دره هاي البرز با سرعتي زياد خود را به سواحل جنوبي خزر مي رساند و بنابر اصول فيزيكي در ازاي هر 1000 متر كاهش ارتفاع 8/9 درجه سانتيگراد گرمتر مي شود و در نتيجه همين كه به جلگه هاي خنك گيلان رسيد ممكن است درجه گرما را ناگهان 10 تا 11 درجه بالا برد و از 40 تا 50 درصد از نم نسبي بكاهد.
شرايط مساعد براي اين نوع باد بيشتر در ماههاي سرد سال وجود پيدا مي كند.
بنا به گفته آقاي جهانگير سرتيپ پور نسيمها و بادهاي محلي در گيلان به دو بخش تقسيم مي شوند، بخشي نام مبدا خود را مي گيرند مانند سياوا ( باد از كوه برمي خيزد)، درياوا ( باد از دريا بر مي خيزد )، خزري وا ، رشت وا، گيل وا، كوتيم وا، منجيله وا ( باد مه )، بخشي ديگر به صفت شناخته مي شوند مانند خشك وا، گرم وا يا گرم باد (گرمش)، بيرون وا، سرتوك وا ( از شمال درياي خزر بر مي خيزد و به سوي جنوب پيش مي آيد و موجب تلاطم دريا و بدهوايي مي شود) ( اصلاح عرباني، 1380)،
منابع و مآخذ:
1- روژه كك، 1386، ترجمه فرج الله محمودي، ژئومورفولوژي ديناميك دروني و ديناميك بيروني، انتشارات دانشگاه تهران .
2- جمشيد جداري عيوضي، 1381، جغرافياي آبها، انتشارات دانشگاه تهران
3- پرويز كردواني، 1385، مناطق خشك، انتشارات دانشگاه تهران
4- اصلاح عرباني، كتاب گيلان، جلد اول، 1380
فرج الله محمودي، 1376، ژئومورفولوژي اقليمي، انتشارات دانشگاه پيام نور
نظرات شما عزیزان:
مطالب وتصاویر خوبی بود ممنون.موفق باشید.
![](http://loxblog.com/images/smilies/smile%20(27).gif)