2- سنگهاي آذرين
الف) سنگهاي آذرين بيروني: عوامل موثر در شناسايي اين سنگهاعبارتند از زهکشي ها، بافتها، ويژگي توده اي سنگ و هبودي متقاطع با سنگهاي فراگير.
اگر ناحيه به مقدار کم دچار تغيير شکل شده باشد، علاوه بر زمين رخساره ها، معيارهاي ديگري هم مي توانند در تشخيص آنها موثر باشند. بنابراين فقط جريانهاي تغيير شکل نيافته که اغلب مربوط به دوران سوم و جواتر از آن هستند که بدون نياز به بازبيني در روي زمين به آساني از روي عکسهاي هوايي مشخص مي شوند. نقشه زميني تهيه شده از منظره بالاي اين مناطق، منظره بريده بريده اي از گياهان و توپوگرافي را نشان مي دهد.
سطح يک جريان گدازه ممکن است بر خلاف سطح سنگهاي رسوبي پشته دار و ناهموار باشد و در جايي که چندين جريان گدازه با هم انباشته شده باشند، توپوگرافي منطقه امکان دارد چند فرم تراس مانند و بدون نظم را نشان بدهد. همبري هاي دگرشيب بين جريان گدازه و سگهاي واقع در زير آن ممکن است در شناسايي سنگهاي خروجي موثر باشد. جريانهاي بازالتي و مافيک در عکسهاي سياه و سفيد تن تيره تري دارند در حاليکه گدازه هاي ريوليتي يا فلسيک، تن روشني را دارا مي باشند.
اگر در جايي گدازه روي منطقه آذرين يا دگرگونه تغيير شکل يافته اي قرار گرفته باشد، وجود يک سطح کم شيب همرا با الگوي بريده بريده رستنيها و توپوگرافي نشانه وجود سنگهاي خروجي است و در بعضي نواحي ديده مي شود که گسلهاي لايه ها و طبقات زيرين در حاشيه جريان گدازه بطور ناگهاني قطع شده اند.
ب) سنگهاي آذرين دروني: تنوع رابطه هاي ساختاري سنگهاي آذرين نفوذي با سنگهاي اطراف خود به تشخيص اين دسته از سنگها بر روي عکسهاي هوايي کمک بسيار مي کند.
دايکها بر روي عکسهاي هوايي بصورت تيغه هايي راست يا انحناء دار جلوه مي کنند که به علت مقاومت بيشترشان در برابر فرسايش نسبت به سنگهاي اطراف برجسته شده اند. همچنين به دليل تفاوت در نوع سنگ، اختلاف تن عکس ايجاد مي کنند.
سيلها به موازات لايه بندي در سنگهاي رسوبي تشکيل مي شوند حتي اگر بين آنها و سنگهاي رسوبي اطراف اختلاف تن شديدي هم وجود داشته باشد، تفسير آنها به عنوان سنگ آذرين بر روي عکس هوايي مشکل خواهد بود.
لاکوليتها، استوکها و باتوليتها، به علت شرايط طبيعي تشکيل خود به هنگام نفوذ سبب کج شدن و خارج گشتن لايه هاي رسوبي از حالت اوليه مي شوند و در مناطقي که توده هاي آذرين بيرون زدگي داشته باشند، الگوي شيبها در سنگهاي اطراف تأييد کننده معيارهاي ديگر وجود سنگهاي آذرين است.
نواحي گنبي شکل که در اثر تزريق مواد آذرين در لايه هاي رسوبي حاصل مي شوند، در سطح خود زهکشيهايي از نوع شعاعي مانند آنچه در برخي سنگهاي چين خورده رسوبي تشکيل مي شوند، نشان ميدهند. ولي اگر اين ناحيهوسيع باشد به علت ماهيت همگن اين سنگها زهکشيهايي از نوع شاخه درختي يا دندرتيک خواهد شد مگر اينکه اين زهکشي ها در کنترل يک سيستم شکستگي باشند.
علاوه بر مطالب فوق، اختصاصات توپوگرافي و مشخصات فرسايشي نيز در شناسايي و تفسير بعضي از مناطق آذرين کمک مي کند. مثلاً گرانيتها در بعضي نواحي گرمسيري در عرضهاي جغرافيايي پايين به شکل پشته ها و تپه هاي گرد يعني با توپوگرافي مدور ديده مي شوند که روي آنها گياه يکنواختي نيز روييد ه است. وجو د زهکشي دندانه اي مي تواند مميز اين گونه نواحي بشمار آيد.
- سنگهاي دگرگونه
به علت اينکه سنگهاي دگرگونه فاقد ويژگيهاي مشخصه در مقياس بزرگ هستند، تشخيص و تفسير آنها در عکسهاي هوايي مشکل است. تشخيص لايه بندي که در تفسيرهاي ساختاري اهميت زياد دارد در ساختارهاي کوچک مقياس مشکل است. در حقيقت بيشتر روندهاي ساختاري که مي تواند در عکس تفسير شود، معرف تورق (فولياسيون) هستند تا لايه بندي. وقتي که تشکيلات بيرونزدگي خوبي داشته باشند، اختلاف تن بهترين راهنما در تشخيص لايه بندي بشمار مي آيد.
تشکيلات ضخيم کوارتزيت و مرمر اختصاصات عکسي مربوط به لايه هاي رسوبي اوليه را نشان مي دهند. با اين حال امکان دارد واريزه تخته سنگهاي کوارتزيتي بر خلاف واريزه هاي يک بلندي ماسه سنگي بصورت بلوکي درآيند. همچنين گياهي که رويش بر ماسه سنگ را به دليل ساخت فيزيکي به ويژه خلل و فرج فراوان آن، ترجيح مي دهد، بر روي معادل دگرگوني ماسه سنگ يعني کوارتزيت رشد نمي کند.
وجود رديفهاي موازي و مشخص از تيغه ها و نواحي پست بصورت متناوب، ممکن است به دليل رخ منطقه اي يا تورق و يا محور چين باشد. به اين ترتيب بافت توپوگرافيک يک ناحيه مي تواند معرف وجود سنگهاي دگرگونه در لايه هاي زيرين باشد.
4- ساختارها
الف) لايه هاي افقي: لايه هاي افقي يا تقريباً افقي در نقاطي که انواع مختلف سنگهاي رسوبي نسبت به يکديگر اختلاف داشته باشند، خصوصاً اگر تن ها بصورت نوارهاي ممتد در امتداد تراز نماهاي توپوگرافيک جلوه کنند، به آساني شناسايي مي شوند. همچنين در ناحيه اي که سنگهاي مقاوم و کم مقاومت هر دو وجود داشته باشند، ويژگيهاي مربوط به شيب عموماً مي تواند بر وجود لايه هاي افقي دلالت کند. سنگهاي مقاوم معمولاً شيبهاي تند يا پرتگاه هاي قائم دارند، درصورتي که لايه هاي کم مقاوم زاويه شيب کمتري دارند. اين تغييرات چشمگير در شيب بين دو لايه معمولاً در امتداد خط ترازنماي توپوگرافي ادامه مي يابد.
به دليل يکسان و يکنواخت بودن مقاومت يک نوع سنگ در برابر فرسايش، خصوصاً در يک جهت افقي، الگوي زهکشي روي لايه هاي افقي به شکل دندانه اي در مي آيد. مگر اينکه زهکشي تحت تأثير درزها و گسلها واقع شده باشد.
در نقاطي که لايه بندي بصورت نوارهايي با تن عکسي مختلف يا با انقطاع توپوگرافيک در شيبها که معلول اختلاف در مقاومت لايه هاست، نمايان مي شود، مي توان از قاعده V در تعيين جهت شيب لايه ها استفاده نمود. بدين معني که جايي که امتداد لايه به وسيله دره حاصل از رودخانه قطع شود، شکل V را در محل بيرون زدگي جهت شيب لايه را نشان خواهد داد.
در مناطقي که لايه ها از مواد سطحي يا رستنيها پوشيده شده اند از روي زهکشي موجود مي توان جهت شيب لايه را تعيين کرد: جاييکه شيب لايه ها ملايم باشد، شاخه هاي نسبتاً طويل رودخانه در جهت شيب لايه و به سمت پايين جريان پيدا مي کنند و شاخه هاي کوتاه فرعي جهت شيب دامنه پشتي را نشان مي دهند و در صورتي که شيب تند باشد اين رابطه کاملاً برعکس است.
5- چينها
چينها عموماً بصورت نمودهاي واضحي در روي عکسهاي هوايي ديده مي شوند، خصوصاً وقتي که يک چين بطور کامل در يک تصوير جاي بگيرد و آرايش ساختاري ساختاري منظم لايه ها قابل تسخيص باشد؛ يا در جاييکه فرسايش مقطع عرضي، ساختار را در معرض ديد قرار داده باشد. در تشخيص يک چين و شناسايي حدود آن مشخصات زهکشي مي تواند کمک فراواني بکند. در برخي نواحي رودخانه هايي که در دره هاي ناوديسي جاري هستند، حرکتي کند داشته و تشکيل مئاندر مي دهند و همچنين داراي کناره هايي پست با مرزهاي باتلاق و انشعابهاي مئاندري هستند. اما رودخانه هايي که در دره هاي تاقديسي جاري هستند ديواره هاي پرشيب داشته و کمتر حالت مئاندري دارند.
يکي از مزاياي مطالعه عکسهاي هوايي تشخيص و تعيين حدود گسلهاي بزرگ زاويه يا گسلهاي احتمالي است. رديف تکه هاي رودخانه و مسيرهاي کوچک زهکشي احتمالاً معمولترين شاخص گسلها هستند. در روي عکسهاي هوايي، اغلب گسلهاي با زاويه زياد بصورت خط راست يا داراي انحناي کم ظاهر ميشوند و اين مشخصه احتمالاً مهمترين راهنما در امکان وجود يک گسل است.
خطوط دلالت کننده بر وجود يک گسل ممکن است بصورت رديفي از رستني، انشعابهاي مستقيم مسير رودخانه ها، رديف درياچه ها و تالابها و چشمه ها ظاهر شوند. تغيير مشخص و واضح در تن عکس يا زهکشي و بافت فرسايشي در دو طرف يک نمود خطي همچنين تغييرات تن در امتداد يک نمود خطي که به وسيله رويش گياهان ممکن است تيره تر ظاهر شود و نيز رديفها در توپوگرافي که شامل عوارض زيني وار يا برجستگيهاي منفرد در توپوگرافي و پرتگاه هاي مستقيم و شيب دار، گوديهاي محدود به خط راست و يا هر ترکيبي از اين عوارض مي تواند نشانه وجود گسل باشد. گسبها ممکن است بوسيله جابجا شدگي افقي يا عمودي لايه ها يا واحدهاي سنگي شناخته شوند. عدم هماهنگي ساختارها در سنگهاي مختلف همراه با انحناي شديد يا اثر نامنظم همبري گسلي سنگهاي گسل خورده، بهترين راهنما بر وجود گسلهاي کوچک زاويه است.
7- درزها
درزها نيز مانند گسلها در عکسهاي هوايي غالباً بصورت نمودهايي خطي جلوه مي کنند. در سنگهاي رسوبي بدون شيب با چين خوردگي ملايم، بيشتر درزها شيب نسبتاً زياد يا قائم دارند و فاصله شان از يکديگر يکسان و منظم است و غالباً از دو مجموعه اصلي تشکيل شده اند که روي عکسهاي هوايي بصورت خطوط متقاطع با زوايايي تقريباً عمود بر هم ديده مي شوند که توپوگرافي را بصورت بلوکي جلوه مي دهد؛ هر چند درزه ها ممکن است در يک جهت کاملاً توسعه پيدا کنند و در اين صورت نمود خطي واضحي نسبت به سطح شکستگي مي دهند. تشخيص بسياري از درزها به علت رويش گياهان در امتداد آنها آسان مي شود.
8- رخ و تورق
در سنگهاي دگرگون شده، خصوصاً آنهايي که منشاء شيل يا ديگرسنگهاي آواري نازک لايه را دارند، رخ يا تورق عموميت دارد که تشخيص آنها روي اغلب عکسهاي هوايي مشکل است. با اين حال ماهيت بافت يک ناحيه دگرگون شده بر عکسهاي هوايي که الگوي رودخانه يا رستنيها و همچنين تيغه هاي توپوگرافيک موازي و آبکندها را نشان مي دهند، مي توانند منعکس کننده رخ يا تورق باشند.
9- دگرشيبها
تفسير و تعبير دگرشيبها روي عکسهاي هوايي بطورکلي مشکل است. يک دگرشيبي زاويه اي را مي توان از روي ناهماهنگي لايه بندي از لحاظ امتداد، شيب و يا هر دو آنها، در خط همبريي که مسير نامنظم در سراسر ناحيه داشته باشند، استنباط کرد. ولي تمام ناهماهنگي ها نيز نمي تواند دليل بر وجود دگرشيبي باشد زيرا گسل خوردگي در منطقه چينه بندي متقاطع محلي نيز مي تواند ياعث ايجاد ناهماهنگي شود. در يک مقياس محلي، جدا شدن خرده سنگهاي رودخانه اي ناپيوسته بدون شيب از چينه هاي قطع شده زيرين مثالي روشن از دگرشيبي هستند.
منبع :
پایگاه ملی داده های علوم زمین
نظرات شما عزیزان:
پاسخ: داداش گل من کاملا باهات موافقم باید دست به دست هم بدیم انفرادی هیچ کاری نمیتونیم بکنیم باهم و برای هم مثل زنجیر