پسکرانه (Hinterland)

 زميني که پشت يک بندر دريايي يا پشت يک کرانه دريايي قرار گرفته و حجم صادراتي را ذخيره و فراهم مي سازد و درآن حجم وارداتي آن بندر يا آن کرانه دريايي توزيع مي شود
   منبع:
   فشارکي، پ.، فرهنگ جغرافيا، انتشارات اميرکبير، 1379
  

پستاب (After-glow)

تابش يا درخششي که گاهگاهي در آسمان نواحي کوهستاني بعد از غروب خورشيد مشاهده مي شود اين پديده زماني آغاز مي شود که خورشيد 3 يا 4 درجه زير افق قراردارد
   منبع:
   فشارکي، پ.، فرهنگ جغرافيا، انتشارات اميرکبير، 1379
  

 پائيز (Autumn)

فصلي که براي عرضهاي جغرافيايي وسط ، متعاقب تابستان فرا مي رسد
   منبع:
   فشارکي، پ.، فرهنگ جغرافيا، انتشارات اميرکبير، 1379
  

بيابان (Desert)

يک قطعه زمين لم يزرع که در آن ريزشهاي جوي چنان قليل يا موقتي و ناگهاني است که حيات نباتي را به قدر کفايت حفظ نخواهد کرد
   منبع:
   فشارکي، پ.، فرهنگ جغرافيا، انتشارات اميرکبير، 1379